برای یک مسلمان مرگی وجود ندارد..

فرازی از وصیت نامه شهید عبد محمد آتش پنجه

من شهادت را یک افتخار میدانم برای مکتبم. حسین زمان تنهاست. امروز فرزند  زهرا (س)برابر سپاهیان کفر و ابر قدرتهای شرق و غرب بی یاور است. امروز کربلای انقلابمان به خون احتیاج دارد و من میروم تا به یزید و یزیدیان زمان بفهمانم که شهادت بالاترین آرزوی ماست و میروم تا با کمک دیگر هم رزمان راه کربلای حسین (ع) را باز کنیم تا شما بتوانید آن را زیارت کنید

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم اجعلنی من جندک فان جندک هم الغالبون بار خدایا مرا از ارتش خودت قرار بده

زیرا ارتش تو پیروز است.

به نام او که همه چیزم از اوست. بهترین مردم کسی است که نفس خود را در راه خدا نگه داشته و جهاد میکند و خواهان مرگ با کشته شدن در میدان جنگ است. پیامبر اکرم( ص) با درود فراوان به رهبر کبیر و با سلام فراوان بر پدران و مادرانی که توانستند فرزندانی دلیر و شجاع و قهرمان بپرورانند و به آنها اجازه دهند که در این جهاد بزرگ شرکت کنند

و با سلام بر تمامی خانواده های معظم شهدا و با درود فراوان بر تمامی کفرستیزان جبهه های نور علیه ظلمت وصیتم را آغاز میکنم

هم اکنون که راهی جبهه های حق علیه باطل میباشیم میرویم تا آخرین ضربه نهایی را بر پیکر نیروهای رو به زوال صدام و صدامیان وارد آوریم و ملت مسلمان و مظلوم و ستمدیده

عراق را از چنگ این زالو صفتان بعثی صهیونیستی آزاد سازیم و یک جمهوری اسلامی به تمام معنا در آن برقرار کنیم

پدر و مادر عزیز و گرامی ام سلام علیکم ممکن است وقتی شما این مطلب را می خوانید من در میان شما نباشم و از حالت مادی خارج شده باشم چون برای یک مسلمان مرگی وجود ندارد و این حالت تحولی بیش نیست. امیدوارم که زیاد بی تابی نکنید که این عمل از اجر شما می کاهد. انسان در این جهان برای گذراندن امتحان آفریده شده و چه خوب است که همه ما در این امتحان قبول شویم و تمام کارها و گرفتاری ها و مسائل دیگر برای امتحان انسان میباشد و فرزنددار شدن هم جزئی از این امتحان است و فرزند امانتی

است در پیش شما که از طرف خداوند هر وقت لازم و ضروری باشد باید آن را پس داد انالله و انا الیه راجعون چه خوب است آدمی در راه خدا از این مرحله بگذرد و چقدر صبر و طاقت داشته باشم و این را به خود بقبولانم که برادران من در جبهه ها شهید شوند و آرام و بی حرکت باشم و دنبال کارهای روزمره زندگی بروم پدر و مادر عزیز میدانم که از دست دادن فرزندتان سنگینی و ناراحتی دارد ولی آیا غم از دادن حسین (ع) بر فاطمه زهرا (س) سنگین نبود؟ مگر آنها شهید نشدند تا دین اسلام پابرجا بماند؟ من آموختم که زندگی مادی نکبت بار است و نباید منتظر این باشم که در بستر بمیرم باید بشتابم به سوی میدان نبرد و در راه خدا با دشمنان اسلام و قرآن بجنگم شاید اجری نصیبم شود و در راه

معبودم که همان الله است کشته شوم. و من شهادت را یک افتخار میدانم برای مکتبم. حسین زمان تنهاست. امروز فرزند  زهرا (س)برابر سپاهیان کفر و ابر قدرتهای شرق و غرب بی یاور است. امروز کربلای انقلابمان به خون احتیاج دارد و من میروم تا به یزید و یزیدیان زمان بفهمانم که شهادت بالاترین آرزوی ماست و میروم تا با کمک دیگر هم رزمان راه کربلای حسین (ع) را باز کنیم تا شما بتوانید آن را زیارت کنید و نینوا را ببینیم و در عاشورای دوران هدیه ناقابلی در راه پیروزی حق بر باطل و اسلام بر کفر در پیشگاه مولایم مهدی (عج) تقدیم نماییم.

حسین جان من از کودکی عاشقت بودم

مرا دریاب گرچه آلودم

مبادا برانی مرا از درت

به پهلوی بشکسته مادرت دلم میخواست از اینجا پر بگیرم

زمین کربلا منزل بگیرم زمین کربلا جای شهیدان

سراغی از علی اکبر بگیرم

چند سخنی با پدر و مادرم و برادران و خواهران و همسرم و فرزند عزیز و کوچکم که حضورتان عرض میکنم

پدر و مادر گرامی ام از اینکه نتوانستم فرزند خوبی برای شما باشم به خاطر رضا [ی] خدا مرا ببخشید چون که شما حق زیادی بر گردن این حقیر دارید و شما را خیلی اذیت کردم و تاکنون مصرف کننده ای بودم در پیش شما و نمیدانم چه کاری انجام دهم که در برابر این همه مهر و محبتهایی که نسبت به من داشتید جبران کرده باشم، به غیر از اینکه خودتان حلال کنید و اگر این فوز عظیم (شهادت) نصیبم شد نگران نباشید که افتخار است برای شما و این افتخار بزرگ نصیب هر کس نمی شود و مبادا کاری کنید که این منافقین کوردل خوشحال شوند و از شما میخواهم که با شعارهایتان چشم دشمن را کور و قلبش را به لرزه درآوردید و از برادرانم میخواهم که حسین(ع) وار باشند و از خواهرانم و همسرم میخواهم زینب گونه و با حجاب و خطبه های نمازشان مشت محکمی بر دهان آمریکا و ایادی مزدورش بکوبند.

چند سخنی با همسرم

همسرم همچون کوه محکم و استوار باش و هیچ ناراحتی از خودت نشان مده و از تو می خواهم که اولاً فرزند کوچکم را به نحو احسن تربیت اسلامی بدهید و با اخلاقی نیک و خداپسندانه او را تربیت کنید ثانیا در این مدت کوتاهی که با هم بودیم اگر ناراحتی از من دیده اید مرا ببخشید

از کلیه برادران مؤمن و مسلمان میخواهم که نگذارید خون این عزیزان پایمال شود که پیروزید ان شاء الله. و از کسانی که در تشیع جنازه این حقیر شرکت نمودند تشکر و قدردانی میکنم و اگر خویشی یا اقوامی یا دوستی و خواهری یا برادری از بنده ناراحتی دیده اند مرا ببخشند.

با یک دعا خاتمه میدهم بارالها پروردگارا! معبود این هدیه ناقابل ما پیروان فرستاده ات محمد (ص) و فرزندش خمینی را بپذیر و ما را از سربازان ولی عصر (عج) قرار بده و آرزوی ما که همان نعمت پر لطف ملکوتی است برآورده ساز و این بنده حقیرت را جزء غلامان

سرور شهیدان قرار بده الهی آمین

خدمت گزار اسلام

۶۵/۹/۸

 

vasiyatnameh

vasiyat.ir

vasi-yat

در facebook به اشتراک بگذارید
در twitter به اشتراک بگذارید
در telegram به اشتراک بگذارید
در whatsapp به اشتراک بگذارید
در print به اشتراک بگذارید

لینک کوتاه خبر:

https://vasi-yat.ir/?p=10279

نظر خود را وارد کنید

آدرس ایمیل شما در دسترس عموم قرار نمیگیرد.

  • پربازدیدترین ها
  • داغ ترین ها

پربحث ترین ها

تصویر روز:

پیشنهادی: