وی در بخشی از وصیتنامه خود مینویسد:
خدایا! قدرتى ده که شناخت اصیلى از اسلام داشته باشم، نه شناخت گودرزیها (گروه فرقان). خدایا! قدرتى ده که سنجش میان عمل خوب و بد خودمان را داشته باشیم.
ساعات عمر در نزد ما، مانند ظروفى هستند و خدا نکند که این ظروف پر از معصیت و گناه و خالى از معنویات اخلاقى باشد. خدایا! قدرتى ده تا ظرفهاى درون خود را از معصیت پر نسازیم.
خدایا! قدرتى ده که ظرفهاى وجودى عمرمان را خالى نگذاریم و به وسیله نیکىها آن را پر سازیم. اگر کسى راهى را انتخاب نمود و آن مسیر الى الله بود، با اینکه به آن راه ایمان دارد باید تمام اعمال خود را مورد بررسى قرار دهد تا از اهدافى که دارد (الله) انحرافى پیدا ننماید.
در خود نگریستن شهامت مى خواهد و لازمه شهامت، ایمان و آگاهى است و با رفتن (شهادت) به حقیقت مىپیوندد. در هر جامعهاى دو نوع استاد وجود دارد؛ استاد فیزیک و شیمى و استادى که دانش او در رابطه با خدا باشد و استاد واقعى و عالم واقعى هم از نوع دوم است، ولى جامعه ما استاد از نوع اول را زیادتر داشته است. اکنون نیز بدبختى ما به خاطر همین کمبود (استاد نوع دوم) است. اگر در ادارات فساد اخلاقى هست، اگر در آموزش و پرورش فساد است، در هر کجا انسان دست بگذارد، فساد اخلاق است به خاطر کمبود این افراد است. (چه زن و چه مرد) اگر اختلافى بین مقامات بالاست، ریشهاش همین مسئله است. این انقلاب امروز به کسانى احتیاج دارد که متواضع باشند.
امید است که در ظل توجهات حضرت مهدى (عج) هر روز به پیشرفت بیشتر و بهتر از نظر معنوى نائل آییم.
مهدیا! باز آى و دل پر غممان را مرحم نه. خدا! به همه توفیق طاعت و عبادت عطا نماید.
در پایان اگر به قم بازنگشتم از اساتیدم سپاسگزارى نمایید که مرا به این راه الهى رهنمون کردند. پس از شهادتم زیارت عاشورا برایم قرائت نمایید. بعد از شهادت اگر امکانش بود و زحمتى براى برادران پاسدار نبود جسدم را به شوط، به قم به حرم مطهر حضرت معصومه (علیها السلام) ببرید.